6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

یازینب...

پست بعدی
.
.
خدا میداند
.
.
تعجیل در فرج صلوات
.
.
التماس دعا از همه ی بزرگواران

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عمر بن الخطاب» ثبت شده است

۲۶آذر

http://namehnews.ir/content/files/danande/37142.jpg

شاکی شکایت خود را به خلیفه ی مقتدر وقت، عمر بن الخطاب، تسلیم کرد.

طرفین دعوا باید حاضر شوند و دعوا طرح شود. کسی که از او شکایت شده بود

امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

عمر هر دو طرف را خواست و خودش در مسند قضا نشست. طبق دستور اسلامی،

هر دو طرف دعوا باید پهلوی یکدیگر بنشینند و اصل « تساوی در مقابل دادگاه » محفوظ بماند.

خلیفه مدعی را به نام خواند، و امر کرد در نقطه ی معینی روبروی قاضی بایستد. 

بعد رو کرد به علی و گفت: یا ابّاالحسن! پهلوی مدعی خودت قرار بگیر.   

به شنیدن این جمله، چهره ی علی درهم و آثار ناراحتی در قیافه اش پیدا شد. 

خلیفه گفت« یاعلی! میل نداری پهلوی طرف مخاصمه ی خویش بایستی؟»

علی: ناراحتی من از این نبود که باید پهلوی طرف دعوا خود بایستم؛ بر عکس، 

ناراحتی من از این بود که تو کاملا عدالت را مراعات نکردی، زیرا مرا با احترام نام بردی

و به کنیه خطاب کردی و گفتی «یا اباالحسن»، اما طرف مرا به همان نام عادی خواندی. 

علت تأثر و ناراحتی من این بود.

منبع:داستان راستان ،جلد 1 ،داستان 25

 تعجیل در فرج صلوات♥

فدایی زینب...