6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

یازینب...

پست بعدی
.
.
خدا میداند
.
.
تعجیل در فرج صلوات
.
.
التماس دعا از همه ی بزرگواران

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرانسه» ثبت شده است

۲۵خرداد

یک نفر بود مثل آدم های دیگر، موهایی داشت بور با ریشی نرم و کم پشت و سنی حدود هفده سال.

پدرش مسلمان بود و از تاجر های مراکش و مادرش، فرانسوی و اهل دین مسیح.

ژوان دنبال هدایت بود. در سفری با پدرش به مراکش رفت و مسلمان شد.

محال بود زیر بار حرفی برود که برای خودش، مستدل نباشد و محال بود حقی را بیابد و با اخلاص از آن دفاع نکند.

در نماز جمعه اهل سنت پاریس، سخنرانی های حضرت امام را که به فرانسوی ترجمه شده بود، پخش می کردند.

یکی از آنها را گرفت و گوشه خلوتی پیدا کرد و برای خواندن، خیلی خوشش آمد و

 خواست که باز هم برای او از این سخنرانی ها بیاورند.

بعد از مدتی، رفت و آمد ژوان کورسل با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس، بیشتر شد.

غروب شب جمعه ای، یکی از دوستانش مسعود لباس پوشید برود کانون برای مراسم، 

ژوان پرسید: کجا میری؟

گفت: دعای کمیل

ژوان گفت: دعای کمیل چیه؟!

ما رو هم اجازه میدی بیاییم!

گفت: بفرمایید.

چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب می دانست. با مسعود رفت و آخر مجلس نشست.

آن شب ژوان توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچها میگفتند.

هفته ی آینده از ظهر آمد با لباس مرتب و عطر زده گفت: بریم دعای کمیل.

گفتند: حالا که دعای کمیل نمی روند. تاشب خیلی بی تاب بود.

*****

یک روز بچه های کانون، دیدند ژوان نماز می خواند، اما دست هایش را روی هم نگذاشته

و هفته بعد دیدند که ر مُهر سجده می کند. 

مسعود شیعه شدن او را جشن گرفت.

نابودی دشمنان اهل البیت، از جمله وهابیت صلوات


برگرفته از: نشریه داخلی هیئت روضة الزهرا سلام الله علیها شهرستان اهواز

دوستان التماس دعا
فدایی زینب...