۱۸مرداد
علی هاشمیان، فرمانده ی دلاور گروه، زخمی و خونین، سینه خیز عقب می کشید.
فاصله اش با بچه ها زیاد است، فاصله ای هموار و زیر دید مستقیم دشمن.
علی هاشمیان به محض رسیدن به جاده آسفالته، متوجه حضور خودروی عراقی می شود.
تشنگی و خونریزی شدید و جراحت، رمقی برایش نگذاشته است.
با اشاره افسر عراقی، راننده ی خودرو، سر علی هاشمیان را به زیر تایر میگیرد.
سر علی هاشمیان با صدا می ترکد.
برگرفته از کتاب نخلستان سرو
♥شادی روحش شهید و سلامتی نویسنده کتاب صلوات♥