6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

یازینب...

پست بعدی
.
.
خدا میداند
.
.
تعجیل در فرج صلوات
.
.
التماس دعا از همه ی بزرگواران

پیوندهای روزانه
پیوندها
۲۸آبان

بسم رب الزینب سلام الله علیها

عشق هفتاد و دو سر میخواهد/ بچه بازیست مگر...عشق جگر میخواهد

سومین دوره ی ختم قرآن 

دوستانی که تمایل دارند که در این امر شرکت کنند، در قسمت نظرات اسم یا اسم مستعار خویش را به همراه حزب مورد نظر بنویسند.

ثواب این ختم قرآن تقدیم به شهدای دشت کربلا...

مهلت قرائت حزب مورد نظر یک هفته بعد از انتخاب حزب می باشد.

تذکرات:

1. اگر نیت دارید بیش از یک حزب انتخاب کنید، برای تلاوت هر حزب یک هفته وقت دارید.

2. برای اطلاع داشتن از شروع و پایان حزب ها اینجا کلیک کنید. 

التماس دعا...

 تعجیل در امر فرج صلوات

حزب 1:یافاطمه الزهرا(س)
حزب 2:یافاطمه الزهرا(س)
حزب 3:یافاطمه الزهرا(س)
حزب 4:یافاطمه الزهرا(س)
حزب 5:یافاطمه الزهرا(س)
حزب 6:یاعلی
حزب 7:یاعلی
حزب 8:یاعلی
حزب 9:یاعلی
حزب 10:یاعلی
حزب 11:یاعلی
حزب 12:یاعلی
حزب 13:یاعلی
حزب 14:یاعلی
حزب 15:یاعلی
حزب 16:مریم م
حزب 17:مریم م
حزب 18:حاجی
حزب 19:محمود ت
حزب 20:منیبـــــــــ
حزب 21:شهید خلیلی
حزب 22: ع . ح
حزب 23:ع . ح
حزب 24:ع . ح
حزب 25:ع . ح
حزب 26:اقتصادوفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
حزب 27:اقتصادوفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
حزب 28:اقتصادوفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
حزب 29:اقتصادوفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
حزب 30:اقتصادوفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
حزب 31:ع . ح
حزب 32: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 33:گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 34:گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 35: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 36:گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 37: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 38: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 39: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 40: گمنام فدایی حضرت زهرا (س)
حزب 41: منیب
حزب 42: یاعلی
حزب 43: یاعلی
حزب 44:یاعلی
حزب 45:یاعلی
حزب 46:یا امام هادی
حزب 47:یا امام هادی
حزب 48:یا امام هادی
حزب 49:
حزب 50:
حزب 51:
حزب 52:
حزب 53:
حزب 54: 
حزب 55:
حزب 56:
حزب 57:
حزب 58:
حزب 59:
حزب 60:
حزب 61:
حزب 62:
حزب 63:
حزب 64:
حزب 65: تمنا
حزب 66: تمنا
حزب 67:
حزب 68:
حزب 69: یازینب
حزب 70: نعیمه شهبازی
حزب 71:tanaz
حزب 72:شهیده گمنام " بی پلاک 313"
حزب 73:شهیده گمنام " بی پلاک 313"
حزب 74:شهیده گمنام " بی پلاک 313"
حزب 75:شهیده گمنام " بی پلاک 313"
حزب 76:
حزب 77:
حزب 78:
حزب 79:
حزب 80:
حزب 81:
حزب 82:
حزب 83:
حزب 84:
حزب 85:
حزب 86:
حزب 87:
حزب 88:
حزب 89: 
حزب 90:ناهید
حزب 91:
حزب 92:
حزب 93:
حزب 94:
حزب 95:
حزب 96:
حزب 97:
حزب 98:
حزب 99:یسرا
حزب 100:در راه مانده...
حزب 101: بسم الله مجراها و مرساها
حزب 102:در راه مانده...
حزب 103: بسم الله مجراها و مرساها
حزب 104:در راه مانده...
حزب 105:هوالرحمــــن
حزب 106:هوالرحمــــن
حزب 107:هوالرحمــــن
حزب 108:هوالرحمــــن
حزب 109:هوالرحمــــن
حزب 110:هوالرحمــــن
حزب 111:هوالرحمــــن
حزب 112:فرج یاس
حزب 113:فرج یاس
حزب 114:فرج یاس
حزب 115:حسین
حزب 116:حسین
حزب 117:سادات
حزب 118:سادات
حزب 119:سادات
حزب 120:سادات

فدایی زینب...
۰۱مرداد
اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام

سرجای خودش، هیچ کجا برای من ...

کربــــــــ و بـــلا
نمی شود!
فدایی زینب...
۲۵خرداد

یک نفر بود مثل آدم های دیگر، موهایی داشت بور با ریشی نرم و کم پشت و سنی حدود هفده سال.

پدرش مسلمان بود و از تاجر های مراکش و مادرش، فرانسوی و اهل دین مسیح.

ژوان دنبال هدایت بود. در سفری با پدرش به مراکش رفت و مسلمان شد.

محال بود زیر بار حرفی برود که برای خودش، مستدل نباشد و محال بود حقی را بیابد و با اخلاص از آن دفاع نکند.

در نماز جمعه اهل سنت پاریس، سخنرانی های حضرت امام را که به فرانسوی ترجمه شده بود، پخش می کردند.

یکی از آنها را گرفت و گوشه خلوتی پیدا کرد و برای خواندن، خیلی خوشش آمد و

 خواست که باز هم برای او از این سخنرانی ها بیاورند.

بعد از مدتی، رفت و آمد ژوان کورسل با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس، بیشتر شد.

غروب شب جمعه ای، یکی از دوستانش مسعود لباس پوشید برود کانون برای مراسم، 

ژوان پرسید: کجا میری؟

گفت: دعای کمیل

ژوان گفت: دعای کمیل چیه؟!

ما رو هم اجازه میدی بیاییم!

گفت: بفرمایید.

چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب می دانست. با مسعود رفت و آخر مجلس نشست.

آن شب ژوان توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچها میگفتند.

هفته ی آینده از ظهر آمد با لباس مرتب و عطر زده گفت: بریم دعای کمیل.

گفتند: حالا که دعای کمیل نمی روند. تاشب خیلی بی تاب بود.

*****

یک روز بچه های کانون، دیدند ژوان نماز می خواند، اما دست هایش را روی هم نگذاشته

و هفته بعد دیدند که ر مُهر سجده می کند. 

مسعود شیعه شدن او را جشن گرفت.

نابودی دشمنان اهل البیت، از جمله وهابیت صلوات


برگرفته از: نشریه داخلی هیئت روضة الزهرا سلام الله علیها شهرستان اهواز

دوستان التماس دعا
فدایی زینب...
۰۱ارديبهشت

کلاس چهارم بود که اسمش رو تو کلاس قرآن نوشتم.

یه روز وقتی رفتم از کلاس بیارمش، معلمش جلوم رو گرفت و

پرسید:« تو خونه با فهیمه قرآن کار می کنید؟»

گفتم نه، چطور؟

گفت:« آخه خودش قرآن رو بلده، بیشتر سوره ها رو تو کلاس می خونه

و من و بچه ها گوش می دیم. طوری مسلطه که غلط های بچه ها رو زود تر از من می فهمه».

با تعجب به فهیمه نگاه کردم. سرش رو انداخته بود پایین و چادرشو گرفته بود زیر چونه اش.

بهش گفتم:« قرآنو از کجا بلدی؟»

گفت:« قبل از کلاس یه بار می خونم و یاد میگرم!».

تو مسجد بعد از نماز به همه می گفت: هر کی دوست داره بمونه تا از همدیگه قرآن یاد بگیریم.

نمی گفت «یادتون بدم» تا به کسی بر نخوره.

شهیده فهیمه سیاری

تولد : 1339

شهادت : 1359 (در سن 20 سالگی به شهادت رسیدند)

علت شهادت : بمباران کردستان

برگرفته از : پرنده ای در عرش، صفحه 24

شادی روح امام و شهدا صلوات


التماس دعا 
فدایی زینب...
۲۷فروردين

آهای شیعه ها اینقد بی غیرت شدید؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی اسم امام نقی علیه السلام رو تو گوگل سرچ میکنیم عکسای خیلی خیلی نامناسبی میاد

اگه واقعا شیعه هستیم سریع پوسترهای امام رو با اسم امام به انگلیسی و فارسی

تو برچسب هامون بزنیم

امام نقی ,امام نقی(ع) , نقی , naghi , emam naghi

یا همین مطلب زیر رو کپی و در وب خودتون پیست کنید....

نابودی دشمنان اهل البیت، از جمله وهابیت صلوات





فدایی زینب...
۲۶فروردين

تردید مکن

تصورش هم زیباست 

ایوان حسن عجب صفایی دارد


نابودی دشمنان اهل البیت، از جمله وهابیت صلوات

فدایی زینب...
۲۴فروردين

خوشا آنان که در این صحنه خاک     چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
خوشا آنان که بذر آدمیت               در این ویرانه پاشیدند و رفتند
داستان نوجوان ۱۷ ساله ای که یک سال روزی ۱۰ ساعت 
با دختر خاله اش ( خواهر خوانده اش)
برای نیفتادن به زنا دست و پنجه نرم می کرد.
تا اینکه یه شب امام حسین علیه السلام رو تو خواب دید
و امام به سوی خودش کشوندش و رفت پیش امام حسین علیه السلام .
حتما این صوت رو دانلود کنید.

شادی روح امام و شهدا صلوات


التماس دعا از همه ی بینندگان وب...
تشکر میکنم از کاربرانی که در ختم قرآن شرکت کردند...اجرکم عندالله
یازهرا س
فدایی زینب...
۱۰فروردين

لشکر چهل و سه ی عراق وارد شهر شده بود و به سر کوب مردم ادامه می داد.

دختری چهارده ساله که دهانش از عطش خشک شده بود،

در خون می غلتید و واپسین لحظات عمرش را می گذراند.

پیر زنی لیوانی آب برایش آورد. دختر نفسی کشید،آب را پس زد و 

گفت:«می خواهم تشنه و با دهان روزه شهید شوم

اشک از چشمان زنانی که دور دختر مجروح حلقه زده بودند، بیرون می زد.

برگفته از کتاب نفس های مسموم حلبچه، نوشته ی نصرت الله محمود زاده

سلامتی امام زمان عج و تعجیل در فرج صلوات


فصل دوم این کتاب تجسمی هست... تجسمش هم درد ناکه...

فقط باید گفت

السلام علیک یا رضیع الحسین........

"تقریبا 5 ماه پیش یه ختم قرآن گذاشتم، ولی متاسفانه تا حالا تموم نشده،

خواهشا لطف کنید این ختم قرآن رو به پایان برسونیم. متشکر"

توی مراسماتی که برای مادر مشرف میشید، دعام کنید.

یازهرا...

فدایی زینب...
۰۴فروردين

http://multimedia.mehrnews.com/Original/1392/11/02/IMG09140443.jpg

حجت الاسلام علی خلیلی جانباز ناهی از منکر ساعت 19 یکشنبه  بر اثر

بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.

حجت الاسلام شهید علی خلیلی از مربیان موسسه بهشت تهران

25 تیر ماه سال 1390 در حین بازگشت از هیئت به همراه چند نفر از دانش آموزان خود،

به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

وی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ

دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

منبع

شادی روح علی خلیلی یک حمد و سه قل و الله قرائت کنید.

مراسم تشیع پیکر شهید علی خلیلی

فدایی زینب...
۲۵اسفند

فاطمیه عجیب بوی عاشورا میدهد هر دو سیلی خوردن داشت.

رقیه مثل فاطمه صورتش سرخ شد کمرش خم شد نمازش شکسته و نهایتا هم شهید 

هر دو دود و آتش داشت. 

در کربلا خیام را آتش زدند تا آتش زدن در را تکمیل کنند هر دو شش ماهه داشت.

محسن در شکم مادر و علی بالای دست پدر و شباهت دیگر اینکه خون هیچکدامشان روی زمین نریخت.

هر دو دست بستن داشت. در یکی دست علی بسته شد و در یکی هم دست دختر علی.

هردو گریه های پنهانی داشت.یک جا از ترس تازیانه و یکجاهم از زخم زبان مردم.

اما فاطمیه یک خانم 18 ساله داشت که به گردن همه عاشوراییان حق دارد مخصوصا حضرت عباس.

هر دو ساقی داشت. یکی ساقی کوثر و دیگری ساقی لب تشنگان...


صلوات الله علیهم اجمعین
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنم.
التماس دعا
تعجیل در فرج صلوات
فدایی زینب...
۰۹اسفند

حضرت محمد رحمة للعالمین نبی اکرم پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله فرمودند:

کسی که بعد از وضو گرفتن آیة الکرسی را بخواند

قبل از اینکه با کسی حرف بزند خداوند متعال عطا کند به او

ثواب چهل سال عبادت و چهل درجه او را بلند کند و چهل حوریه به او تجویز ماید.

تعجیل در فرج صلوات


شاه کلید اول

شاه کلید دوم

شاه کلید سوم

اینم آخرین شاه کلید(در کتاب آیین مستان6)،ان شاءالله توفیق داشته باشیم، این اعمال رو انجام بدهیم.

التماس دعا...

فدایی زینب...
۲۲بهمن
از زبان مادر شهید جواد خوانجانی:
یک شب توی عالم خواب دیدم جوادم بهم گفت:
مادرم شما شبای جمعه دیگه سرمزار من نیاین 
چون ما شب های جمعه به کربـــــــلا می رویم...
وقتی شما می آیید حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام میفرمایند:
شـما بازگردید دیدار مادرتان واجب تر است...
شادی روح امام و شهدا صلوات

نه خدا...نه خدا...نه...نه...زود است / فاطمه سن و سالی ندارد 
ادامه در لینک
لعنت الله علی قاتلین زهرا سلام الله علیها
التماس دعا
فدایی زینب...
۱۹بهمن
از اول عاشق طلبگی بودم وقتی میخواستم طلبه شوم، پدرم راضی نبود.
می خواست که در بازار کمک کارش باشم ولی من عاشق طلبگی بودم.
آدم خوب است عاشق باشد، نه اینکه به زور طلبه شود. البته اگر بعدا هم زود متوجه شود.
و نیتش را اصلاح کند، خوب است. اول بلوغ مقلد آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بودم
که رضایت پدر و مادر را برای طلبه شدن شرط نمی دانست.
شبی که به خانه آمدم، عمامه را زیر عبا گذاشتم ولی پدرم فهمید و داد و بیداد کرد که چرا طلبه شدی.
من ندارم خرج تو را بدهم. آرام گفتم: من از شما نمی خواهم، من خدا را دارم.
همین پدرم که اوایل جواب سلامم را نمیداد.
بعد ها طوری شد که اگر می گفتند که ایشان پدر فلانی است، افتخار میکرد.
در نماز جماعت به من اقتدا می کرد. شما هم اگر برای خدا طلبه شوید.
پدر و مادری که می گفتند طلبه نشو، مرید شما می شوند و به شما اقتدا می کنند. 
حضرت آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی

سلامتی سرباز های امام زمان عج صلوات


ثبت نام حوزه های علمیه برادران آغاز شد.


فدایی زینب...
۱۴بهمن

تعجیل در فرج صلوات

فدایی زینب...
۰۹بهمن

اگر حسینیه ای در تمامی دل هاست

ولی حسین خودش زینبیه ای دارد

که پرچمش در تمامی افلاک بالاست

فدایی زینب...
۱۴دی


http://en-mohsen.persiangig.com/gallery/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA%20%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7.jpg

گفت : در می زنند مهمان است

گفت: آیا صدای سلمان است؟

این صدا، نه صدای طوفان است

مزن این خانهء مسلمان است

مادرم رفت پشت در، اما...


گفت:آرام ما خدا داریم

ما کجا کار با شما داریم

و اگر روضه ای به پا داریم

پدرم رفته ما عزاداریم

پشت در سوخت بال و پر، اما

 

آسمان را به ریسمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند

مادرم داد زد بمان! بردند

بازوی مادرم سپر،اما

 

بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشم روزگار افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد

گفت: یک روز یک نفر اما...

سید حمیدرضا برقعی

شعر خوانی استاد رائفی پور

دریافت

تعجیل در فرج صلوات


اللهم عجل لولیک الفرج
شهادت حضرت محسن علیه السلام را تسلیت عرض میکنم.
التماس دعا...
فدایی زینب...
۱۲دی

مشکی از تن به در آرید ربیع آمده است

خم ابرو بگشایید ربیع آمده است

مژده ای ختم رسل داد که آید به بهشت

هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است

تعجیل در فرج صلوات


حلول ماه ربیع الاول را بر تمام مسلمانان جهان تبریک عرض میکنم...
التماس دعا...
فدایی زینب...
۱۰دی

سد کینه بر علی و فاطمه
محمّد است
تا که رفت،
سد شکست
در شکست
سینه ایی شکست
گوشواره ایی میان کوچه ها شکست
هر چه داشتند
علی و فاطمه شکست
تا رسید کربلا
سیل بغض و کینه ها
سر شکست
کمر شکست
قامت خواهری روی تل شکست
هر چه داشتند
حسین و دخترش شکست
این چنین شد که ناگهان
بین روضه ها
خدا دلش شکست...

عین لام


رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام تسلیت باد.
فدایی زینب...
۰۲دی

مرد غسال به جسم و سر من خرده نگیر
سالیانست که از داغ حسین لطمه زنم
سر قبرم چو بخوانید دمی روضـه شـام
سر خود با لبه سنگ لحد می شکنم


چهل روز گذشت...
چطور گذشت، بماند...
زینبِ سر شکسته به خدمت برادر رسید
آه
فریاد وا حسینا پُر شد در آن حوالی/ طفلان به گریه گفتند جای رقیه خالیست
اربعین حسینی را تسلیت عرض میکنم.
حلال کید.
التماس دعا
♥سلامتی زائرین کربلا صلوات 
فدایی زینب...
۳۰آذر

آهای زمستان!
حواست جمع باشد…
دور تو و هوا و عاشقانه هایت را خط خواهم کشید اگر با آمدنت
آقــــــــای من یک سرفه کند!!!

♥سلامتی حضرت آقا صلوات 

فدایی زینب...
۲۸آذر

نام: علیرضا

نام خانوادگی: کریمی

تولد: 1345

شهادت: 1363

شهید بزرگوار علیرضا کریمی در سال 1343 در یک خانواده متدین در روستای ور سفلی به دنیا آمد.

دوران ابتدایی را در مدرسه ابن سینا و راهنمایی را در مدرسه اندیشه پشت سر نهاد. در مدرسه شاگرد نمونه بود.

فرزاندانی که در زیر مکتب انسان ساز اسلام و قرآن رشد می کنند و بالقوه می شوند و در جوانی به درجه رفیع شهادت می رسند،

از همان ابتدای کودکی این راه را می پیمایند. پس از اتمام دوران راهنمایی، به قم رفته و تحصیلات دبیرستانی را آنجا شروع کرد.

از همان جا به ندای امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی لبیک گفته و وارد بسیج شد و از طریق آن به جبهه های کردستان اعزام گشت.

 مادرش به دنبال وی به قم و از آنجا به تهران رفته بود، ولی او را نیافته بود. پس از مدتی نامه هایش از جبهه های کردستان دریافت شد.

بعد از چند سال که در جبهه بود، خوابی می بیند که به خاطر آنکه سنت پیامبر را به جای نیاورده و ازدواج

نکرده است،شهادت نصیبش نگردیده بود.

بالاخره در سن 18 سالگی ازدواج کرد. زمانی که برای خرید عقد رفته بودند،

چون خود شهید اطمینان داشت که به شهادت می رسد، سفارش می کرد که لباس تمیز بخریم.

رویای صادقانه تعبیر شد و پس از ده روز که از ازدواجش می گذشت به شهادت رسید.

منبع

♥شادی روح امام و شهدا صلوات 


دیروز هفتم پدر بزرگم هست...
ان شاءالله با قرائت یک حمد و سه قل و الله روح پدر بزرگم و تمامی اموات رو شاد کنید.
التماس دعا
فدایی زینب...
۲۶آذر

http://namehnews.ir/content/files/danande/37142.jpg

شاکی شکایت خود را به خلیفه ی مقتدر وقت، عمر بن الخطاب، تسلیم کرد.

طرفین دعوا باید حاضر شوند و دعوا طرح شود. کسی که از او شکایت شده بود

امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

عمر هر دو طرف را خواست و خودش در مسند قضا نشست. طبق دستور اسلامی،

هر دو طرف دعوا باید پهلوی یکدیگر بنشینند و اصل « تساوی در مقابل دادگاه » محفوظ بماند.

خلیفه مدعی را به نام خواند، و امر کرد در نقطه ی معینی روبروی قاضی بایستد. 

بعد رو کرد به علی و گفت: یا ابّاالحسن! پهلوی مدعی خودت قرار بگیر.   

به شنیدن این جمله، چهره ی علی درهم و آثار ناراحتی در قیافه اش پیدا شد. 

خلیفه گفت« یاعلی! میل نداری پهلوی طرف مخاصمه ی خویش بایستی؟»

علی: ناراحتی من از این نبود که باید پهلوی طرف دعوا خود بایستم؛ بر عکس، 

ناراحتی من از این بود که تو کاملا عدالت را مراعات نکردی، زیرا مرا با احترام نام بردی

و به کنیه خطاب کردی و گفتی «یا اباالحسن»، اما طرف مرا به همان نام عادی خواندی. 

علت تأثر و ناراحتی من این بود.

منبع:داستان راستان ،جلد 1 ،داستان 25

 تعجیل در فرج صلوات♥

فدایی زینب...
۱۷آذر

کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند

که خداوند بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

آیات آخره سوره ی فرقان

همیشه می گفت: هر چه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود.

برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که "فدایت شوم خمینی"

وقتی از گذشته ی زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد.

خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید،

من هم باید جزء اولین ها باشم! در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت.

آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند!

آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملایک همراه شد.

شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت.

در هفدهم آذر پنجاه و نه دشتهای شمال آبادان این پرواز ثبت کرد. 

پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید. حتی پیکرش پیدا نشد!

می گویند مفقود الاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. همه را.

می خواست هیچ چیز از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر.

خدا هم دعایش را مستجاب کرد.

شاهرخ از جمله کسانی بود که پیر جماران در رسایشان فرمود: 

اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند.

منبع زندگی نامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام(شاهرخ حُر انقلاب اسلامی)

♥شادی روح امام و شهدا صلوات 


شهادت زهرا گونه ی حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت عرض میکنم.
امروز سالروز شهادت این بزرگوار (شهید شاهرخ ضرغام) بود.
ان شاءالله سر سفره ی حضرت رقیه سلام الله علیها مهمان باشند و دعامون کنن...
التماس دعا
فدایی زینب...
۱۵آذر

بهش می گفتن:«آخه تو که پسر نیستی، چه جوری میخوای بجنگی؟!»

می گفت: دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره. 

هر کس باید هر کاری از دستش بر میاد، بکنه.

با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمی ترسید. 

به کسایی هم که می ترسیدن می گفت:«وقتی دشمن اومد تو شهرتون،

چرا نشستید و هیچ کاری نمی کنید؟! همه باید مبارزه کنن».

شهیده سهام خیام

تولد : 1347

شهادت : 1359 (در سن 12 سالگی به شهادت رسیدند)

علت شهادت : اشغال هویزه و اصابت تیر مستقیم رژیم بعث عراق

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1219540

برگرفته از : به نقل از روزنامه کیهان، شماره 18629، به تاریخ 85/7/8، صفحه 10

شادی روح امام و شهدا صلوات 

فدایی زینب...
۱۰آذر

روزی عثمان از امیر المومنین علیه السلام درباره ی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سوال کرد.

حضرت فرمود: اما نام او، هرگز (نمی گویم)...

من با محبوب و دوستم عهد بسته ام که تا زمان ظهورش، هرگز نام او را به زبان نیاورم و به کسی 

نگویم.و آن از امانت های خداوند و اسرار علوم پروردگار است. 1

امام صادق علیه السلام می فرماید:

تنها کافران، اسم صاحب این امر را به زبان می گویند. 2

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در این باره می فرماید:

کسی که مرا در اجتماع مردم نام ببرد، ملعون و از رحمت خدا به دور است. 3

امام کاظم علیه السلام می فرماید:

ولادتِ او پنهانی است. جایز نیست کسی نام او را به زبان بیاورد،

تا روزی که خداوند فرمان دهد که ظهور کند. 4

 تعجیل در فرج صلوات♥


1. بحار الانوار 51: 34 / ارشاد مفید : 342

2. الزام الناصب : 82

3. بحار الانوار51 : 33 و 53 : 184 / الزام الناصب : 82

4.الزام الناصب، 82 / بحار الانوار 51: 32

منبع: یوم الخلاص (دوران رهایی، ترجمه استاد محمد رحمتی شهرضا) ص 39 و 40 و 50

چنان گرسنگی شام کرد مدهوشم...که گشت تشنگی کربلا فراموشم

فقط چند روز دیگر مانده به شهادت حضرت بکاء

آهـ...

زینبُ

خستگیُ

اسارتُ

سیلیُ 

غارتُ

.

.

.

فقط شهادت این دخترک مانده بود، که زینب را بر زمین بزند...که زد.

التماس دعا

فدایی زینب...
۰۸آذر

جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت :

سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.

قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود:
برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید ؟!
شیخ فرمود : نمـــــــاز اول وقت « شاه کلید » است!

 تعجیل در فرج صلوات♥

فدایی زینب...
۰۵آذر

حق میدهم به مشک!

به حسین نرسیده ، بغضش ترکید... 

کربلا قسمتت شود می فهمی حال مشک را...

اللهم الزقنی زیارت الحسین

فدایی زینب...
۳۰آبان
http://img.tebyan.net/big/1389/10/20110119154105134_21.jpg

امام صادق علیه السلام رئیس مکتب تشیع فرمودند:

 خواندن سوره ی قدر در حین وضو گرفتن باعث پاک شدن انسان از گناهان است

و کسی که بگوید الحمد لله کَما هُوَ اَهلُهُ فرشتگان نمی توانند ثواب آن را بنویسند

و فقط و فقط خداوند از شمارش ثواب آن بر می آید.1

 امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هر روز بگوید 

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً 

خداوند براى او چهل و پنج هزار هزار حسنه نوشته، چهل و پنج هزارهزار گناه او را پاک کرده،

چهل و پنج هزار هزار درجه آن او را بالاتر مى برد، خانه اى در بهشت براى او مى سازد

 و مانند کسى است که در آن روز دوازده بار قرآن خوانده باشد.2

تعجیل در فرج صلوات


1. آیین مستان6

فدایی زینب...
۲۶آبان

تقریبا اوایل محرم سال هفتاد و شش بود. ظهر بعد از خواندن نماز راهی خانه شدم.

به محض اینکه وارد شدم مادرم با عجله و با هیجان جلو آمد. مثل همیشه نبود.

رنگش خیلی پریده بود. خیلی ترسیدم. فکر کردم اتفاقی اقتاده. با تعجب گفتم:

مادر چی شد!؟

با صدای لرزانی گفت: باورت نمیشه.

گفتم: چی رو؟!

نفس عمیقی کشید و گفت: علیرضا برگشته!!!

احساس می کردم بی خودی اینقدر ترسیده بودم. کمی تو صورتش نگاه کردم. خیره شدم تو چشماش. 

گفتم: آخ مادرم، چرا نمیخوای قبول کنی پسرت شهید شده. همه رفیقاش هم دیدن که عراقیا زدنش.

از اون موقع هم این همه سال گذشته، بس کن دیگه!

یکدفعه مادرم گفت: ساکت! الان بیدار می شه.

با تعجب گفتم: کی؟!

گفت: علیرضا! وقتی اومد تو خونه بعد از سلام و احوالپرسی دستم رو بوسید و گفت:

خیلی خسته ام. می خوام بخوابم.

بعد هم رفت پتوش رو از تو انباری برداشت. رفت تو اتاق و خوابید.

تو دلم گفتم: پیر زن ساده دل، یا خواب دیده یا دوباره خیالاتی شده.

اما پتوی علیرضا!!!

فدایی زینب...
۱۶آبان




http://img1.tebyan.net/big/1390/07/1312821046137824887138242451172760168.jpg

به قول سید عابدین: باید دختر باشی...

یتیم باشی...

تا بفهمی (چی میخونم)...

شما که مردید...

خواهشا این شب ها من حقیر رو دعا کنید...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فدایی زینب...
۱۳آبان

مصطفی یک سوال ازت بپرسم جواب می دی؟

تا چی باشد.

اولین آرزویی که دوست داری به آن برسی چیست؟

دوست دارم که شهید بشوم.
تو که دوست داری شهید شوی زن گرفتنت چی بود؟
خانمم سیده، می خواستم آن دنیا به حضرت زهرا سلام علیها محرم شوم شاید به صورتم نگاه کند.

شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
شادی روح امام و شهدا صلوات
فدایی زینب...