6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

در بر شمع حسین کار من پروانگی ست... از ازل بر جان من یک رگ دیوانگی ست

6 گوشه

یازینب...

پست بعدی
.
.
خدا میداند
.
.
تعجیل در فرج صلوات
.
.
التماس دعا از همه ی بزرگواران

پیوندهای روزانه
پیوندها

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

۱۰فروردين

لشکر چهل و سه ی عراق وارد شهر شده بود و به سر کوب مردم ادامه می داد.

دختری چهارده ساله که دهانش از عطش خشک شده بود،

در خون می غلتید و واپسین لحظات عمرش را می گذراند.

پیر زنی لیوانی آب برایش آورد. دختر نفسی کشید،آب را پس زد و 

گفت:«می خواهم تشنه و با دهان روزه شهید شوم

اشک از چشمان زنانی که دور دختر مجروح حلقه زده بودند، بیرون می زد.

برگفته از کتاب نفس های مسموم حلبچه، نوشته ی نصرت الله محمود زاده

سلامتی امام زمان عج و تعجیل در فرج صلوات


فصل دوم این کتاب تجسمی هست... تجسمش هم درد ناکه...

فقط باید گفت

السلام علیک یا رضیع الحسین........

"تقریبا 5 ماه پیش یه ختم قرآن گذاشتم، ولی متاسفانه تا حالا تموم نشده،

خواهشا لطف کنید این ختم قرآن رو به پایان برسونیم. متشکر"

توی مراسماتی که برای مادر مشرف میشید، دعام کنید.

یازهرا...

فدایی زینب...
۰۴فروردين

http://multimedia.mehrnews.com/Original/1392/11/02/IMG09140443.jpg

حجت الاسلام علی خلیلی جانباز ناهی از منکر ساعت 19 یکشنبه  بر اثر

بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.

حجت الاسلام شهید علی خلیلی از مربیان موسسه بهشت تهران

25 تیر ماه سال 1390 در حین بازگشت از هیئت به همراه چند نفر از دانش آموزان خود،

به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

وی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ

دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

منبع

شادی روح علی خلیلی یک حمد و سه قل و الله قرائت کنید.

مراسم تشیع پیکر شهید علی خلیلی

فدایی زینب...
۲۵اسفند

فاطمیه عجیب بوی عاشورا میدهد هر دو سیلی خوردن داشت.

رقیه مثل فاطمه صورتش سرخ شد کمرش خم شد نمازش شکسته و نهایتا هم شهید 

هر دو دود و آتش داشت. 

در کربلا خیام را آتش زدند تا آتش زدن در را تکمیل کنند هر دو شش ماهه داشت.

محسن در شکم مادر و علی بالای دست پدر و شباهت دیگر اینکه خون هیچکدامشان روی زمین نریخت.

هر دو دست بستن داشت. در یکی دست علی بسته شد و در یکی هم دست دختر علی.

هردو گریه های پنهانی داشت.یک جا از ترس تازیانه و یکجاهم از زخم زبان مردم.

اما فاطمیه یک خانم 18 ساله داشت که به گردن همه عاشوراییان حق دارد مخصوصا حضرت عباس.

هر دو ساقی داشت. یکی ساقی کوثر و دیگری ساقی لب تشنگان...


صلوات الله علیهم اجمعین
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنم.
التماس دعا
تعجیل در فرج صلوات
فدایی زینب...
۲۲بهمن
از زبان مادر شهید جواد خوانجانی:
یک شب توی عالم خواب دیدم جوادم بهم گفت:
مادرم شما شبای جمعه دیگه سرمزار من نیاین 
چون ما شب های جمعه به کربـــــــلا می رویم...
وقتی شما می آیید حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام میفرمایند:
شـما بازگردید دیدار مادرتان واجب تر است...
شادی روح امام و شهدا صلوات

نه خدا...نه خدا...نه...نه...زود است / فاطمه سن و سالی ندارد 
ادامه در لینک
لعنت الله علی قاتلین زهرا سلام الله علیها
التماس دعا
فدایی زینب...
۲۶آبان

تقریبا اوایل محرم سال هفتاد و شش بود. ظهر بعد از خواندن نماز راهی خانه شدم.

به محض اینکه وارد شدم مادرم با عجله و با هیجان جلو آمد. مثل همیشه نبود.

رنگش خیلی پریده بود. خیلی ترسیدم. فکر کردم اتفاقی اقتاده. با تعجب گفتم:

مادر چی شد!؟

با صدای لرزانی گفت: باورت نمیشه.

گفتم: چی رو؟!

نفس عمیقی کشید و گفت: علیرضا برگشته!!!

احساس می کردم بی خودی اینقدر ترسیده بودم. کمی تو صورتش نگاه کردم. خیره شدم تو چشماش. 

گفتم: آخ مادرم، چرا نمیخوای قبول کنی پسرت شهید شده. همه رفیقاش هم دیدن که عراقیا زدنش.

از اون موقع هم این همه سال گذشته، بس کن دیگه!

یکدفعه مادرم گفت: ساکت! الان بیدار می شه.

با تعجب گفتم: کی؟!

گفت: علیرضا! وقتی اومد تو خونه بعد از سلام و احوالپرسی دستم رو بوسید و گفت:

خیلی خسته ام. می خوام بخوابم.

بعد هم رفت پتوش رو از تو انباری برداشت. رفت تو اتاق و خوابید.

تو دلم گفتم: پیر زن ساده دل، یا خواب دیده یا دوباره خیالاتی شده.

اما پتوی علیرضا!!!

فدایی زینب...
۱۳آبان

مصطفی یک سوال ازت بپرسم جواب می دی؟

تا چی باشد.

اولین آرزویی که دوست داری به آن برسی چیست؟

دوست دارم که شهید بشوم.
تو که دوست داری شهید شوی زن گرفتنت چی بود؟
خانمم سیده، می خواستم آن دنیا به حضرت زهرا سلام علیها محرم شوم شاید به صورتم نگاه کند.

شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
شادی روح امام و شهدا صلوات
فدایی زینب...
۰۲آبان

 

پسرش که شهید شد دلش سوخت.

آخه یادش رفته بود برای سیلی ای که تو بچگی بهش زده بود، عذرخواهی کنه.

با خودش گفت:

" جنازه ش رو که آوردن صورتشو می بوسم "

آوردنش...

ولی...

سر نداشت...

شادی روح امام و شهدا صلوات


در کوی تو عشق آرمیده/ عشق از لب تو به دل چکیده
هر کس که تو را امام دارد/ بی شک به خود خدا رسیده    "یا حیــــدر"
عید سعید غدیر خم رو تبریک عرض میکنم.
التماس دعا

فدایی زینب...
۲۹مهر

زبان نبود...

خود ذولفقار مولا بود،

سخن درست بگویم...

تو حیدری کردی...



التماس دعا دارم

28 مهرماه - سالروز شهادت بهنام محمدی 

شادی روح امام و شهدا صلوات

فدایی زینب...
۱۱مهر


حواسمان هست یا نه؟

اگر"شهید" نشویم باید "بمیریم"...!

راه سـومی نیسـت! 

شهید شیم صلوات


فدایی زینب...
۰۹مهر


من در انتهای ستون بودم،رفتم و خوابیدم روی خاکریز.
به آسمان پر ستاره نگاه می کردم.دقایقی بعد یک گلوله خورد کنار پام!
کمی ترسیدم.ولی نمی شد از این محل استراحت گذشت.
همین طور که دراز کشیده بودم یک دفعه یک گلوله آمد و خورد توی کلاهم!!!
نفهمیدم چه جوری از روی خاکریز پریدم پائین.بدنم به شدت می لرزید...
توی سکوت شب دیدم همه ی بچه های انتهای ستون می خندند.
یا تعجب گفتم:چیه؟خنده داره!؟
یکی از بچه ها با خنده گفت:فکر کردی تیر به کلاه آهنیت خورده!؟
گفتم: خورده!!!
تعجب من را که دید ادامه داد : علیرضا با سنگ زد به کلاهت!
گفتم
: علی خدا خفت نکنه،من که نصف جون شدم...
هنوز جمله من تمام نشده بود که یک گلوله آمد و دقیقا خورد به همان جایی که من خوابیده بود...
همه ی بچه ها با تعجب به محل اصابت گلوله نگاه می کردند...
علیرضا گفت: کار خدا رو می بینی!!!
راوی: رسول سالاری
منبع زندگی نامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی(مسافر کربلا)
تعجیل در فرج صلوات

فدایی زینب...
۰۵مهر

یه روز یه ترکه میره جبهه، میشه فرمانده،

جلو چشش داداشش شهید میشه،

بهش میگن جنازشو برگردون!

میگه اینجا پر از داداشای منه کدومشونو برگردونم؟

داداششو کنار سایر شهدا باقی میذاره و برمیگرده...

شادی روح امام و شهدا صلوات
فدایی زینب...
۲۳شهریور

http://media.afsaran.ir/sidTm3_480.jpg


مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه ی شهدا ندارد.

                                         "سید مرتضی آوینی"

هر که شهید نشد، لاجرم خواهد مرد...

خدایا نخواه که بمیریم...

فدایی زینب...
۱۴مرداد


از اخلاصش همین بس 

که تا قبل شهادتش هیچ کس 

نفهمید پدر موشکی ایران یعنی چه؟؟

شادی روحش صلوات

فدایی زینب...